کافه شلوغ | ||
|
چه غمناک است حس چشمی که اشک گرمش می کند چه دردناک است احساس صورتی که اشک نمناکش می کند و چه سنگین درد قلبی که اشک هم نمیتواند آرامَش کند و او می گرید...می گرید...و باز هم می گرید... در سکوتی که تنها صدای هق هق زجه هایش آن را می شکند و در خانه تاریکی که کسی نیست تا خود را میان دستانش بیندازد و غم دلش را در آغوش او جا بگذارد در هیاهوی بادی که با دستان باران اشکهایش را سرزنش می کند... نظرات شما عزیزان: |
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |